توروخدا فقط به سن شون نگاه کنید! متولد 71 توی سایت همسریابی؟! اونوقت به من میگن نیازت بالاست!! اگه اونها احساس تنهایی میکنن پس احساس من کاملا قابل هضم هست و صحیح
هیچوقت فکر نمیکردم که به جایی برسم که برم به سایت همسریابی سر بزنم! البته من ثبت نام نکردم، شاید بعدا ثبت نام کنم، هیچی معلوم نیست، قبلا که از این کار متنفر بودم چون این سایتها همه شون کلاه برداری هستن ولی الان واقعا نمیدونم چرا رفتم به این سایت، تنها راهی که به ذهنم رسید بود !
همش توی ذهنم دلم میخواد به زودی ازدواج کنم، تنهایی م حل بشه و اولین کاری که میکنم اینه که دست طرف رو میگیرم میبرم توی مغازه اون بنده خدا که همونقدر که من رو خیت کرد و سوزوند خودش هم بسوزه!
توی فکر هستم که برم پیش یکی از همکارهاش واسه آموزش، یکی از همکارهای ترجیحاً جوان! که حسابی حرصش بگیره ، این کار رو میکنم فقط باید مطمئن بشم که همکارهاش واسه آموزش کسی رو قبول میکنن یا نه، نمیدونم چطور بفهمم . ولی راهش رو پیدا میکنم
نمیتونم تا یکشنبه صبر کنم، یکشنبه وقت مشاوره دارم، مگه میشه این همه درد رو توی چند دقیقه گفت؟ مشاور که نمی بینه الان چه حالی دارم. ولی بی انصاف نباشم. هوای من رو این چندروز خیلی داشت دیگه این آخری ها اعصابش رو خورد کردم اجازه نداد پیام بفرستم حق داره . ولی من هم حالم خیلی بد هست . کاش میشد فقط این رو بهش گفت. حالا که چی؟که چی بشه؟ اگه بدونه که حالم خیلی بد هست آیا دقیقا درک میکنه که توی چه شرایط روحی ای هستم؟ اگر بدونه چه فایده داره؟کاری که نمیتونه برام انجام بده پس چه نیازی که بدونه
چقدر تنهایی بدهست. میخوام خودم یه فکری به حال خودم بکنم، کسی که به فکر من نیست. ولی راهی به ذهنم نمیرسه، من که مرد نیستم برم به کسی درخواست ازدواج بدم.
دیگه نمیتونم تحمل کنم. باید یک نفر باشه. میترسم از تنهایی. باید به زودی توی همین روزها که حالم خوش نیست یک نفر باشه. توی همین روزها که تنهام نه وقتی که مشکلی ندارم باید یک نفر باشه که فقط حال من رو ببینه فقط همین حتی نمیخوام حرف بزنم باهاش فقط ببینه که تنهایی من چقدر سخت میگذره . همین
ولی چطور میشه. من که نمیتونم کاری انجام بدم. کاش میشد آگهی داد : به یک نفر همدرد ، ترجیحاً از صبح تا بوق سگ نیازمندیم .
حالا میفهمم حال دوستم رو وقتی که توی سایت همسریابی میگشت، چقدر دعواش کردم، ظاهرا تنها راهی که به ذهنش رسیده بوده همین بوده . الان میفهممش . چون خودم هم این فکر اشتباه به ذهنم رسید امروز
بذار یه سر بزنم شاید هم خوب بود. حالا اگر مشاور این رو بخونه دوباره به من میگه نیازت بالاست! چقدر از این حرفش حرصم گرفته، یکی نیست بگه آخه شماها چی می فهمین از تنهایی؟ کاش خودشون توی این شرایط بودن و اینقدر ادعای الکی نمیکردن