حالم خوب نیست

حالم خوب نیست

حالم خوب نیست

دلم میخواد گریه کنم

دیگه خسته شدم از این وضع از این بلاتکلیفی از شکست

مشاور خودش میدونه امکان ازدواجم کم هست بقول خودش اگرر بیست و دو سالت بود تا الان عروست کرده بودم

خودش میگه حیف پیر اومدی بعد بمن امیپواری میده که هنوز دیر نشده پنجاه سالت نیس که

چندماه دیگه میشم سی سال اصلا فکرشو نمیکردم اینجوری بترشم امیدی ندارم دلم میخواد بمیرم 

دلم خیلی شکسته  هیچکس از من خوشش نمیاد توی این دنیا با این همه آدم 

به جایی رسیده که حتی دارم‌خرافاتی میشم